http://openanthropology.wordpress.com/2009/06/17/americas-iranian-twitter-revolution
مقاله ذیل نوشته ماکسیمیلیان فورته است که در وبلاگ خود به شرح مطالعات و تحقیقات خود در مورد عملکرد اینترنتی سایت تویتر و همکاری این شرکت با دولت آمریکا و اسرائیل در ایجاد جنگ روانی بر علیه مردم ایران و انقلاب اسلامی و توسعه شایعات بر علیه ایران در سطح بین الملل و برای پوشش داخلی خود و ارائه اطلاعات غلط به مردم انگلیسی زبان ، پرده بر می دارد.
کدام قیام؟
اگر تیتر اخبار از "انقلاب تویتری در کانادا" - یک جامعه واقع در شمال آمریکا با دسترسی اینترنت فوق العاده وسیع و درصد نفوذ اینترنت بسیار بالا و همچنین یکی از بالاترین مقادیر برخورداری از رایانه شخصی - هم حکایت کند، یک موضوع در حیطه انقلاب تویتری قابل تردید به نظر می رسد: 74 درصد از کانادائی های مورد پرسش، هرگز نام "تویتر" را نشنیده اند و تنها 1.45 درصد از آنها از تویتر استفاده کرده اند که اکثریت آنان جوان، حرفه ای یا در دانشگاه ها بوده اند. من بعنوان کاربر کانادائی تویتر، بخشی از این اقلیت ناچیز هستم ( 74 درصد از کانادائی ها از تویتر بی اطلاعند CBS News تاریخ 11 جون 2009 ).
اینکه این عده بتوانند با سایت تویتر سیستم را به مبارزه بطلبند یا یک سیستم سیاسی را کاملا از اساس تغییر دهند را رها کنیم. این تحلیل نه تنها در مورد کانادا صحیح نیست که با توجه به مطالعاتی که دانشکده تجارت هاروارد صورت داده، تنها 10% از کاربران توییتر بیش از 90% محتوای آن را تولید میکنند. ( منبع: تحقیقات می گوید 10 درصد کاربران تویتر 90 درصد محتوای آن را تولید می کنند / سی بی اس نیوز 5 جون 2009 ).
تحلیل هائی از جنس افرادی مثل "کلی شیرکی" - نویسنده آمریکائی -، که از چیزی به نام "انقلاب تویتری در ایران" سخن می گوید عنصری غایب دارند و آن توجه به موضوعات تیترخور و روزنامه پسند است.
البته که این یک "انقلاب" است، اما برای سایت "تویتر". شرکتی که ماجرائی بسیار شبیه به داستان کلاسیک حباب داتکامها را دارد و اینک در رکود است و هیچ طرح تجاری ای برای آینده ندارد و از اینطرف و آنطرف 20 میلیون دلار و 30 میلیون دلار سرمایه گذاری دریافت می نماید ( این و این و این و این را نگاه کنید ). شاید تویتر به عنوان عنصری نامرتبط با ایران مطرح باشد اما این برای خود تویتر و برای خودستائی بعضی کاربران پرحرارت تویتر که تصور می کنند پیام های آنان و نشان های سبزشان دنیا یا حداقل ایران را تغییر می دهد مزیت خوبی محسوب شود.
برای آمادهکردن این مقاله، من نه تنها سه کانال انتخابات ایران در تویتر را از 13 جون - روز انتخابات ایران - تا امروز پیگیری و بررسی کردم که مثال هائی از 1280 پیام تویتری را جمع کرده و تمامی پیام های مرتبط با انتخابات ایران را نیز گردآوری کردم. در میان جملاتی که تویتر را ستایش می کردند و راه هائی که برای استفاده از تویتر برای "نشان دادن حمایت از مردم ایران" منتشر می شد، مثال هائی از این دست گردآوری کردم:
- نوشته ر.ت.هافینگتن: قیام ایران تویتری خواهد شد (و در بلاگها و در یوتیوب درج خواهد شد)
- انقلاب در تویتر ثبت خواهد شد
- توییتر فوق العاده است
- در حیرتم که تویتر چه به کانال انتخابات ایران کرد!
- تصور می شود نقش توییتر درانتخابات ایران میتواند تاریخی باشد
- توییتر. از تو متشکرم
- اعجاب انگیز است که چگونه تویتر رخداد واقعی را عرضه میکند.
- ساده است که سبز باشید و نشان تویتری خود را برای ابراز همبستگی با مردم ایران سبز کنید.
- نشان گرافیکی من سبز شد تا انقلاب آزادی را در ایران حمایت کنم / کانال انتخابات ایران
اما نکته جالب این است که هیچ کدام از کاربرانی که این عبارات را نوشتهاند ازمیان کاربران ایرانی توییتر نیستند و اکثرا ساکن ایالات متحده وبقیه ساکن کانادا هستند.
انقلاب چه کسی؟
در این حال، عده ای می خواهند ما باور کنیم که یک "انقلاب تویتری" در ایران جریان یافته است، در حالی که چنین چیزی وجود ندارد. نه تنها این به رخ کشیدن قدرت تویتر تقریبا بطور کامل اغراق آمیز است که حقیقت از یک توافق از پیش صورت گرفته برای گرامیداشت و تحسین تویتر توام با برنامهریزی برای اعتراضات خیابانی تهران حکایت میکند.
فعلیت انقلابیون تویتری ایران چقدر واقعی است؟ در حقیقت تعداد افرادی که ایرانی نامبرده میشوند و در تویتر بعنوان نویسنده در موضوع اعتراضات شناخته می شوند تنها 45 نفر است (فهرست)، محل سکونت بسیاری از آن ها نا معلوم است و اکثر آنان به زبان انگلیسی مطلب می نویسند. با این حال، در یک دقیقه شما می توانید 2500 مطلب بروز رسانی شده تنها در کانال iranelection یا کانال انتخابات ایران دریافت کنید، و عمده این مطالب تکراری غیر قابل استفاده است و به کسی غیر از خیل کثیر کاربران آمریکائی تویتر نمی رسد. در نهایت، "تنها یک سوم ایرانیان به اینترنت دسترسی دارند (در مورد کانادا دیدیم که که استفاده ازاینترنت به معنای استفاده از تویتر نیست) "، و در نکته ای جالب توجه جوانانی که در اعتراضات شرکت جستند و همچنین از تویتر استفاده می کنند، گروه 18 تا 24 ساله هائی هستند که دربردارنده "مهم ترین گروهی که به احمدی نژاد رای داده اند" است. ( منبع )
اسوشیتد پرس تحلیل مشابهی را منتشر کرده است که بیان می دارد:" استفاده از اینترنت در ایران هنوز بصورت تجملی قشر جوان و ساکنین شهرهاست. این بدان معناست که استفاده از تویتر مختص جوانان و قشر محقق است و نادیده گرفتن احساسات سیاسی محافظه کارانه می تواند گمراه کننده باشد".
افرادی که با اسوشیتد پرس مصاحبه کرده اند گفته اند که اعتیاد به تویتر تصوری ایجاد کرده است که تهران شاهد انقلاب دیگری است، و تویتر موضوع مهمی برای ایرانیان است. ( منبع )
در این انقلاب تویتری، تویتر معرف کاربران اینترنتی نیست، جمعیت استفاده کننده از اینترنت نیز نمایانگر جمعیت بزرگتر نیست، جوانان، معرف جوانان نیستند و ایرانیان ممکن است ایرانی نباشند. البته خارق العاده است که این "قدرت رسانه ها" است.
انقلابیون چه میگویند؟
"رای من کجاست؟"، من نمیدانم رای افراد ناخشنود انتخابات ایران کجاست، اما شک دارم که آنها در تویتر باشند. شاید این نظر اشتباهی باشد، شاید راه برقراری مجدد انتخابات برای آنها "تویتر" باشد، شاید هم یکی بخواهد فکر کند که زنان زیبای جوان با آرایش و جواهرات، آراء واقعی خود را در تهران هنگامی که آن را برای عکاسان خارجی به زبان انگلیسی بلند کردند صادر کرده باشند.
چیزی که حتی کمتر از این مبهم می نماید این است که آنها چیز بیشتری در مورد تویتر می گویند. بعضی از روزنامه نگاران فکر می کنند آنها "یک مرحله جدید از تحول در رسانه های جمعی" در شکل "استفاده از تویتر در ایران" می بینند ( عموما بین "تویتر در ایران" با "تویتر برای ایران" اشتباه می کنند)، حتی آنها ادعا می کنند " اطلاعات مثل سیل از این کشور در حال ارسال به تویتر است ". (نگاه کنید به "پیام هائی از تهران: استفاده از تویتر در ایران، مرحله جدیدی از تحول". اشلی تری، گلوبال نیوز، 15 جون 2009 ). سوالی که ما باید از خود بکنیم این است که: چه اطلاعاتی و "سیلی" با چه طبیعتی؟
من شخصا کمتر دیدهام که رخدادهای واقعی نقل و گزارش شود، و وقتی اطلاعات صحیح هم ارسال شود، هزاران بار در طول روز تکرار می شود. تعداد بسیار زیاد و محتوای بسیار کم.
هانسون حسین، مدیر بخش رسانه های دیجیتال در دانشگاه واشنگتن نوشته است:
" من زمان زیادی برای پاک سازی کانال "انتخابات ایران" گذاشتم تا تکرارها و اطلاعات دست دومی را که توسط کاربران خارج از کشور بود را تصفیه کنم. ما نمی توانیم با ظاهر پیام ها روبرو شویم و این مقداری خطرناک است. باید کاری کنیم که بدانیم امکان تشخیص صحت خبر وجود دارد یا خیر" (منبع)
مایکل کرول نیز نوشته است:
"چیزی که مرا در مورد این پیام های تویتری و حساب های کاربری تازه که به وبلاگ ها مطلب می فرستند نگران می کند این است که ما راهی برای تشخیص درستی آن ندارید، من مقدار زیادی مورد مشکوک یا مطالبی که غاط بوده اند دیده ام" (منبع)
بطور مشابه، وبلاگ نویس دیگر نوشته است:
"اگر شما بعنوان یک متقاضی متوسط اخبار، به اخبار تویتر اعتماد کرده باشید ممکن است باور کرده باشید اتفاقاتی که هرگز رخ نداده، رخ داده است. اطلاعاتی که شما را بسادگی در مورد اخبار گمراه می کند. در بهترین حالت شما گیج شده اید. محتملا فکر نکرده اید که احمدی نژاد حتی از پشتیبانی بسیار مردمی در ایران بهره می برد. " (منبع)
یکی از پیام های تویتری تکراری که من در طول دو روز دیده ام، پیام ذیل با تغییرات جزئی است:
تکرار از ایران: تائید شد !! ارتش در حال حرکت به سوی معترضین در تهران است ! لطفا پخش کنید! فوری!
در واقع، هیچ ارتشی بر علیه "معترضین" حرکت نکرد، نه در آن زمان، نه قبل از آن، نه درست بعد از آن...، بعضی از پیام ها ظاهرا بطور عمدی جهت توسعه شایعه منتشر می شوند:
گفته می شود ارتش فرمان های شلیک را نمی پذیرد.
و
صدای آمریکا ادعا می کند 5000 تن از سربازان حزب الله لبنان به ایران فرستاده اند تا موقعیت را کنترل کنند.
و
پلیس دانشجویان را از بالای ساختمان دانشگاه به بیرون پرت کرد
و
ایران: تائید 10 الی 15 کشته در خوابگاه های شب گذشته ! طبقات پوشیده از خون است. ( منبع: http://twitter. com/sissyto4 کاربر ساکن در ایالات متحده ).
و
من اینجا شنیده ام که ممکن است روز پنجشنبه یک درگیری ملی در ایران رخ بدهد. ( از یک کاربر ساکن نیویورک ).
تویتر نه تنها به کاربران خود اجازه میدهد در جریان تهییج جنسی سهیم باشند، بلکه این امکان را می دهد که در مورد ایران برای خود ایرانیان اخبار "بسازند" و حتی آن اخبار را شاخ و برگ داده و در طول زمان پیش بروند. البته هر کسی در تویتر می تواند "ایرانی" باشد و در حقیقت آنان که تهییج شده اند تا "ایرانی شوند" همچنانکه در ذیل می بنید، این اخبار را به مراتب تکرار می کنند:
تکرار: برای حفاظت از ایرانیان تویتر بواسطه تغییر مبدا زمانی خود به +3:30 و تغییر مکان به تهران کمک کنید.
بعلاوه، الزام کردن دیگران به این تغییر مکان و زمان، تلاش بیشتری برای پوشش گذاشتن بر روی هویت کاربران "جعلی ایرانی" تویتر وجود دارد:
وقتی که پیام تویتری را تکرار میکنید، لطفا شناسه را حذف کنید و تایپ کنید RT منبع از ایران #انتخابات ایران #شناسه "بسیار مهم!!!" لطفا پخش کنید.
مشکل آنطور که ما می بینیم این است که وقتی همه از ایران هستند، هیچ کس از ایران نیست.
شبکههای اجتماعی، بهتر از چه چیزی هستند؟
مطلب دیگری که در این مورد منتظر شده این است که ما چطور "اطلاعاتی" را که توسط این قیام تویتری منتشر می شود ارزش گذاری کنیم. اولین مشکل این است که بر ادعاهای کم ارزش فائق آئیم. آنطور که بعضی در تویتر می گویند،این اولین "قیام تویتری" نیست. آخرین نمونه، قیام در مولداوا بود که من شخصا از خیلی نزدیک پیگیر اجتماعات یونانی در تویتر و رسانه های دیگر بودم. البته، این کانال هنوز وجود دارد و در دسامبر 2008 وقتی فعال بود لینک های بسیاری به رسانه های مستقل بهمراه تصاویر و ویدیوهای متنوع داشت و همچنین نزدیک به اکثر پیام ها به یونانی بود. این موضوع یک رخداد یونانی بود، برای یونانیان بود و یونانیان از آن بهره می بردند. بنابراین دلیلی برای انتقاد بر آن مثل حالا وجود نداشت.
واقعا در حال حاضر شفافیت واضح و قابلیت حسابی برای مفهوم افسانه ای "انقلاب تویتری در ایران" وجود ندارد، آنچنانکه ما نمی دانیم چه کسی کجاست و چرا این عده آنچه که دلشان می خواهد می گویند ؟ علی الخصوص هنگامی که ما از مناطق درگیری خبر می شنویم. قبلا نیز چندین بار این اتفاق افتاده است که گزارشگران ناراست ادعا می کردند گزارشاتی از منطقه جنگ می دهند ولی توسط دیگران رسوا شدند که اصولا در منطقه نبودند، یا اگر بودند هیچگاه هتل خود را ترک نکردند. ما نمی توانیم این کار را توسط تویتر انجام دهیم. یکی از کاربران تویتر درخواست کرد
"هیچ خبری را منتشر نکنید مگر اینکه تائید شود، اشاعه شایعات بیشتر به ضرر است تا به نفع #کانال انتخابات ایران " -
نه تنها این گزارشات تویتری از جریان رسانه معتبرتر نیست که بطور وسیعی غیر قابل استفاده می باشد. در بررسی اجمالی ساده اینگونه می توان نتیجه گرفت: همه چیز را که بعنوان خبر منتشر می شود در کانال انتخابات ایران داشته باشید، چه درست باشد چه غلط، تائید شده باشد یا نباشد جمع بندی کنید و آن را یک به یک با منابع اصلی مقایسه کنید. می خواهم بگویم مطالعه نصف یک مقاله در روز بهتر از خواندن همه پیام های تویتر برای شما مطلب دارد. برای اینکه مطمئن شوید بسیاری از پیام های تویتری در بردارنده نشانی رسانه های دیگر است.
مادامی که شبکههای اجتماعی مکان مساوی برای دسترسی و شرکت برای همه کاربران مهیا می کنند، آنچه که فورا در مورد کانال انتخابات ایران در تویتر به نظر آمد این بود که جریانی تلاش می کرد بعضی صدا ها را خاموش کند: " عموم کاربران همه پیام ها را غیر از پیام های معتبر، "حذف کنند" ". شما چطور در تویتر می دانید که کدام منبع "معتبر" است ؟ " من این را از نزدیک پیگیری می کنم، مشاهده این تظاهرات بسیار لذت بخش است " --- اما تو هرگز واقعا تظاهرات را از نزدیک مشاهده نمی کنی، تو مشغول لذت بردن از یک تصور در ذهن خود هستی که توسط پیام های تویتری ایجاد شده.
یک انقلاب در مخیله آمریکائی
ممکن است جدا کردن آمریکائی ها در این مورد اشتباه باشد، در حالی که احتمال فراوان وجود دارد که با توجه به متن ژئوپولوتیک ماجرا، کاربران اسرائیلی تویتر ( از بزرگترین گروه های کاربران استفاده کننده از تویتر ) دارای منافع زیادی در قبال دستکاری ماجرا باشند تا اهداف دولت اسرائیل را خدمت کنند آنچنانکه بسیاری از آمریکائی ها چنین می کنند. کاری که می شود انجام داد این است که یک تفرقه میان ایران و حزب الله درست کنیم، بدین سان این پیام ایجاد شد " تعداد بسیاری از نیروهای مسلح لبنانی/عرب اجیر شده اند تا ایرانیان خشمگین را سرکوب کنند" --- که بطور کامل عاری از صحت است.
کاربر دیگری در تویتر که در مورد او صحبت کنم از تلمود (کتاب یهودیان) درباره ایرانیان معترض نقل قول می کرد. بطرز خیلی جالبی روزنامه اورشلیم پست فورا از وجود سه بلاگر ایرانی ( که فقط به زبان انگلیسی مطلب می نویسد ) اطلاع داشت. بمحض اینکه آن ها به تویتر ملحق شدند بدون اینکه دلیلی داشته باشد بیان کرد که این سه کاربر از ایران بودند ( اینجا و اینجا را ببینید ).
همینطور دولت آمریکا منفعت فعالی در گشودن "انقلاب تویتری" درایران داشت، بعنوان یک واقعیت مسلم. دولت آمریکا در این موضوع دخالت کرد و از تویتر خواست تا قطع سرویس خود بعلت تعمیرات و رسیدگی را به تاخیر بیاندازد تا در اخبار رسیده در مورد ایران تایخیری نیافت. -- " یان کلی، سخنگوی دولت آمریکا، به گزارشگران گفت در آخر هفته اهمیت رسانه های جمعی بعنوان "یک ابزار حیاتی برای تقوبت شهروندان" و راهی برای "امکان برای اطلاع رسانی" را تصدیق می کند. او گفت: "برای من خیلی واضح است که این نوع از رسانه های جمعی، نقشه بسیار مهمی در "دموکراسی " را بواسطه اعلام آنچه می گذرد،ایفا می کنند " ( منبع: آمریکا از تویتر خواست توقف سرویس خود را به تعویق بیاندازد. کریس نوتال، دانیل دامبی، فایننشیال تایمز 17 جون 2009 و دولت آمریکا با تویتر در مورد ایران گفتگو کرد: رویترز 16 جون 2009 ). همچنین آنچه که دولت آمریکا انجام می دهد، مطمئنا، تقویت ادعای ثابت نشده اهمیت این موضوع برای ایران است، در حالی که دقت کنید مشخص نیست "چه شهروندانی تقویت می شوند"، حرف چه کسی پخش می شود و از کجا بیرون می آید؟ در همین حال رژیم اوباما ادعا می کند در امور ایران دخالت نمی کند.
اگر بخواهیم به گردونه ارتباط دو جهتاین موضوع نزدیک بشویم، تعدادی از کاربران تویتر در حساب کاربری اوباما در تویتر از او خواستند که بعنوان "پیوستگی با مردم ایران"، کراوات سبز ببندد. در این پیوستگی و تضامن، معلوم می شود کسی نمی تواند نشان دهد که احمدی نژاد واقعا انتخابات را از دست داده، معلوم می شود که تمام بهانه اعتراض این است که اگر او برده، باید تقلب بوده باشد. نه تحلیل های دست اول و واقعی.
( نگاه کنید "احمدی نژاد برد، قبول کنید ) از لینت لورت و هیلاری مان لورت / پولیتیکو 15 جون 2009 ).
اگر بخواهیم بیشتر به ارتباط نزدیک کاربران "مستقل" تویتر و دولت آمریکا و سیاست خارجی آن نزدیک شویم، دستور العملی در مورد چگونگی "جنگ اینترنتی" بر علیه سایتهای ایرانی منتشر شده است (منبع). دیگران تلاش می کنند ارتباطی ایدئولوژیک میان معترضین ایرانی و جمهوری خواهان تویتری آمریکا در نظر بگیرند: تعدادی از محافظه کاران تویتری آمریکا عنوان محافظه کاری خود (tcot) را در هنگام درج پیام در کانال انتخابات ایران درج نمودند. دیگران جار می زنند:
" درخت آزادی باید از زمان به زمان با خون وطن دوستان و حاکمان ظالم تازه شود - توماس جفرسون - کانال انتخابات ایران "
بله ما در مورد مردم خارج آمریکا اهمیت قائلیم. بعضی وقت ها سخت می شود وقتی که رهبران سایر کشورها ما را تحویل نمی گیرند.
هیچ یک از این مردم نگران دموکراسی نبودند وقتی انتخابات متقلبانه مصر انجام گرفت، و این در حالی بود که دستگیری ها و شکنجه ها و بعضی اوقات ترور فعالان اپوزیسیون را ملاحظه می کردند. در آن مورد، یک دیکتاتور مطلوب آمریکا و اسرائیل به منصه قدرت رسید و "ما" از روی وظیفه شناسی، خونسرد باقی ماندیم. خونسردی دوم، میتواند در مورد انتخابات آینده افغانستان رخ دهد، هنگامی که یک بار دیگر مشکل رای مجدد صورت پذیرد.
گلن گرینوالد، وضعیت را بهتر می کند، و با فراست و بصیرت، مقاله می نویسد" درخواست کنندگان "بمباران ایران"، در اکتشاف جدیدی نگران مردم ایران هستند" (سالن، 16 جون 2009 ):
اکثریت گروه هائی که این نوع نگرانی را برای رفاه حال مردم ایران دارند، همان افرادی هستند که مصرانه درخواست حمله نظامی به ایران و رها کردن مقدار زیادی بمب را بر کشور آنان داشتند. کاری که به کشتار هولناکی از مردم ایران منجر می شد. در طول رقابت ریاست جمهوری، جان مک کین با وقاحت سرود "بمب، بمب، بمباران ایران" را خواند. وال استریت جورنال از یک طرح جنگی از یادداشت های نورمن پادهورتز منتشر کرد با عنوان "موضوع بمباران ایران"، و در پی آن پادهورتز در یک مصاحبه بیان کرد "او آرزو دارد و دعا می کند" که آمریکا "ایران را بمباران کند ". جان بولتون، و جو لیبرمن، از طرح مشابه بمباران حمایت کردند، و بیل کریستور، در یک پیش دانی نوعی از روی امیدواری گفت بوش ممکن می تواند ایران را در صورت عدم انتخاب اوباما بمباران کند. رودی گولیانی رسما گفت: او برای اولین حمله اتمی به ایران، برای پیشگیری از برنامه اتمی حاضر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر