۱۳۸۷ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

poster ostad shakibayi


پوستر زيباي استاد شكيبايي اثر بزرگمهر حسين پور

parking


اينم ابتكار جالب يكي از آپارتمان نشينان تهراني از دست ديگر همسايه ها!!!
قسمت برف پاك كن و فرزشو داريد ديگه !!!

۱۳۸۷ تیر ۲۹, شنبه

استاد شکیبایی هم رفت


خسرو شکیبایی هم رفت، نه که نباید می رفت، مرگ کسی که یاد تو معطر به حس نیک از کلام و اثر اوست و حتی در آرام و کنج دلت او را همواره ستایش کرده ای سخت است و گران؛ هنرمندان این امتیاز بزرگ را دارند که یادهای بیشتری را معطر کنند و خسرو شکیبایی برای ما ایرانی ها بی شک چنین بود؛ با جایگاهی کم نظیر. حالا تماشای همه فیلم های شکیبایی بهانه ای بر بهانه های دلتنگی ما خواهد افزود ...
شکیبا باش , چاره ایت نیست
به این امید که باز خواهد رفت
و کسی دیگر
شاید یکی خسرو
که باز بیاید و باز ...
مشق زندگی کند و شکیبایی




روحش شاد

۱۳۸۶ دی ۱۶, یکشنبه

شهر سفيد

سلام!!
هوا سرده و (تازه قراره 10درجه كاهش تر هم بشه!!) و همه چي و حتي مدارس. «كل يوم» (به قول مارشال قلعه نوعي) تعطيله و بروبچ ولو تو خيابون و عشق و صفا رو (هستي ديگه!!!) و برف بازي و تو كوچه يه «گوله» (توجه شود به تشديد لام خوانده شود) بزنيم به دختراي همكلاسي و احياناً هم كوچه اي - و - چقد واو داشت اين جمله هه شرمنده- خلاصه به رؤيت همه شما رسيد كه امروز يعني نيمه ي (دقيقاً وسط) اولين ماه زمستون چنان برفي باريد (از ديشب تا حالا ) ( حتي حالا!!) مثال زدني و ديدني و «قس علي هذا» كه همه جاي همان ياوه گويان و منتقدان غيردلسوز (به قول استاد ابراهيم رها در «پستخونه») قنديل بست. (براي دوستاني كه عربي شان مثل بيلياردبازي من ضعيف است !!! مي گويم كه اين جمله آخري يعني «و برو تا تهش» !! ) (يا يه چيزي تو همين مايه ها!)(1) -

و مردم كف همي كردند و يك عالمه ماشين به هم زدند ( از شدت سر خوردن ها و ليز ليز شدن ها) و عده كثيري مچل حل كردن تصادف هاي الكي شان شدند و همان عده كثير سر كارشان دير رسيدند و كل كاراي ملت موند و هيچ پيشبردي حاصل نشد در امور به جز اعصاب خوردي و ...... . و در نهايت هيئت محترم دولت دو روز را تعطيل اعلام كرد الا بانكها و استانداري وچند جاي ديگر.

از اين كه اين همه لاطائلات را گفتم و شما هم خونديد - كه چقدر لطف داريد به من و فك كرديد كه شايد اين بشر ايندفه يه چيز درست و حسابي نوشته باشه بخونيم تا تهش ببينيم چي ميشه - منظورم اين بود كه ما تويه يك شهر چندين ميليون نفري ( از 12 ميليون هم بيشتر) كه پايتخت يك كشور خيلي بزرگ است هنوز با بوجود اومدن يه مشكل حاد جوي همه چيمون بهم ميريزه و بقيه كشور غازشون گطع (2) ميشه و همه كارا كن فيكون (3) ميشه و چراشو نمي دونم. , والسلام


پي نوشتها: 1- حتماً تو دلتون ميگد كه اين پسره چقد فكر ميكنه بانمكه و همش پرانتز و گيومه و ويرگول و جمله معترضه آورده كه بفهميم چقد نوشته هاش پر طنزه ولي خدا شاهده منظورم همين بوده دقيقاً ناراحت نشيد خواهش مي كنم.
2- اشاره و يا شايد هم به نوعي استعاره تلويحي به كلام يكي از دوستانم به نام مصطفا كه گاهاً اشتباهاً جاي گ و غ را با هم قاطي مي كند!!
3- براي همان دوستاني كه عربي زياد وارد نيستند معني اين را نمي گويم تا يه كم تلاش كنند عربيشان تقويت شود.

۱۳۸۶ دی ۱۴, جمعه

اولين پست

سلام
بالاخره من هم به جرگه بلاگ نويسان پيوستم. كه علي القاعده نصفه نيمه خواهد بود
ميبينيد ديگه اينقد واسه خودم گرفتاري درست كردم كه نمي رسم پست داشته باشم
از همه رفقا و دوستام هم مي خوام نظر زياد بذارن ا مثلا وبلاگم خيلي فعال باشه تا لقت (همان لگد) سيار بسيار محكمي به دهن وهمه جاي ياوه گويان و بي چشم و رويان و دوستان دشمن نمايم زده شود.